واژه ی چهارشنبه سوری از دو واژه ی چهارشنبه (یکی از روزهای هفته) و سور (جشن و شادی) ساخته شده است. در این روز که طبق آیین ایران باستان آتش را تا صبح و برآمدن خورشید روشن نگه می داشتند از روی آتش می پریدن و جمله ی «زردی من از تو، سرخی تو از من» را می خوانند. این جمله بدان جهت گفته می شد که آتش تمام رنگ پریدگی و زردی، بیماری و مشکلات را بگیرد و به جای آن سرخی و گرمی و نیرو به آن ها بدهد.
چهارشنبه سوری در ایران باستان
سوری که به معنای سرخی است و سرخی آتش را به خاطر می آورد یکی از جشن های ایرانیان باستان برای پیشواز نوروز است. آتشی را هم زمان با روزهای «بهیژک» و «پنچه ی دزدیده» را برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما روشن می کردند. این آتش را بر بام ها روشن می کردند که به باور پیشینیان هم شگون داشت و هم فروهر در گذشتگان را به خانه هایشان رهنمون می کرد.
آیین آتش افروزی آخرین گام از آیین های گاهنبار پنجه یا ده روز پایان سال بود. مردمانی به نام آتش افروزان چند روز پیش از نوروز به شهرها و روستاها می رفتند و با برگزاری نمایش های خیابانی، دست افشانی ها، سرودها و آوازهای شورانگیز به خشنود ساختن مردم می پرداختند.
هفت روز پیش از نوروز و تا دو هفته پس از نوروز با تاریک شدن هوا در تمامی مکان های شهر و روستا آتش که نماد نیروی مهر و نور و دوستی بود را روشن می کردند و تا برآمدن خورشید آن را برافروخته نگه می داشتند. هدف از آتش برافروختن برگرداندن نیروی بیشتر به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی می باشد.
آیین چهارشنبه سوری
1- افروختن آتش :
عنصر مهم چهارشنبه سوری آتش است. در روز چهارشنبه سوری در برخی نقاط سه کپه آتش (به نشانه ی سه پند بزرگ ایرانیان : اندیشه ی نیک و کردار نیک و گفتار نیک) و در برخی نقاط دیگر هفت کپه آتش ( به نشانه ی هفت امشاسپندان که یاران اهورامزدا و جلوه ای از او بودند) را روشن می کردند.
2- قاشق زنی :
در این روز دختران و پسران جوان صورت خود را می پوشانند و در خانه ی دوستان و همسایگان قاشق های خود را به کاسه می زنند و صاحب خانه از صدای آن ها به در خانه آمده و در کاسه های آنان آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول می ریزد.
3- فال گوشی و گره گشایی :
در این روز دختران جوان نیت می کنند، پشت دیواری می ایستند و به حرف رهگذران گوش فرا می دهند و با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را می گیرند.
4- آجیل مشکل گشا :
در قدیم رسم بود که اهل خانه دور هم جمع می شدند و آخرین دانه های نباتی مانند پسته، فندق، تخم کدو، تخم هندوانه و… را که از زمستان باقی مانده بود روی آتش بو داده و با نمک تبرک می کردند و می خوردند. آن ها اعتقاد داشتند هرکس که این معجون را بخورد نسبت به افراد دیگر مهربان تر می شود.
امیدواریم که با پایبندی به این آیین باستانی زیبا از خطرات و آسیب های این روز کاسته شود.